بحران های نقدینگی

ساخت وبلاگ

photo of Nancy L. Stokey

بحران های نقدینگی که باعث ایجاد رکودهای عمیق می شود ، مانند سال 1930 یا 2008 ، موقعیت هایی است که افراد و بنگاه ها می خواهند دارایی های مایع را بسازند. خطر افزایش یافته یا درک آن ، تقاضا برای این دارایی ها را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. این امر باعث کاهش عرضه برای معاملات عادی می شود و منجر به کاهش تولید و اشتغال می شود.

اتفاقی که در سپتامبر 2008 افتاد ، نوعی اداره بانکی بود. طلبکاران اعتماد به نفس در توانایی بانکهای سرمایه گذاری در بازپرداخت وام های کوتاه مدت را از دست دادند و منجر به کاهش شدید وام در بازار توافق نامه های خرید مجدد (repo) شد. وام های گسترده توسط فدرال رزرو بحران مالی را برطرف کرد ، اما نه قبل از کاهش در تجارت و هزینه های خانگی منجر به بدترین رکود اقتصادی ایالات متحده از دهه 1930 شد.

در این مقاله ، ابتدا ایده های نظری را ترسیم می کنیم که بر منابع بحران نقدینگی تحمل می شود: اجرای بانک ، لکه های آفتاب و اثرات مسری و مشکل خطر اخلاقی ایجاد شده توسط بیمه سپرده. سپس بازار repo را شرح می دهیم و استدلال می کنیم که این مفاهیم نظری برای درک آن بازار نیز مفید هستند.

ما با چندین درس برای اصلاحات نظارتی و نقش سیاست فدرال رزرو در مقابله با بحران های نقدینگی آینده نتیجه می گیریم:

  • مقررات بانکی می تواند احتمال بحران نقدینگی را کاهش دهد ، اما نمی تواند آنها را به طور کامل از بین ببرد.
  • در طی بحران نقدینگی ، فدرال رزرو باید به عنوان وام دهنده آخرین راه حل عمل کند.
  • فدرال رزرو باید سیاست خود را برای بحران نقدینگی اعلام کند و توضیح دهد که چگونه و تحت چه شرایطی بازی خواهد شد.
  • بیمه سپرده بخشی از پاسخ است ، اما نقش محدودی دارد.
  • وام فدرال رزرو در یک بحران باید به سمت حفظ نقدینگی بازار باشد ، نه نهادهای خاص.

گروه اقتصاد ، دانشگاه شیکاگو. نویسندگان از داگلاس الماس ، گری گورتون ، آنیل کاشیاپ ، آلن ملتزر ، ادوارد سی. پرسکات ، هارالد اولیگ ، وارن وبر و موتویرو یوگو بخاطر نظرات مفید تشکر می کنند. نظرات بیان شده در اینجا از نویسندگان است و لزوماً از بانک مرکزی فدرال رزرو مینیاپولیس یا سیستم ذخیره فدرال نیست.

معرفی

تصور قانون با انگیزه بهتر از قانون Dodd-Frank دشوار است ، تا به امروز یک اقدام برای جلوگیری از بحران های مالی آینده. با این وجود ، پیدا کردن یک اقتصاددان که استدلال می کند که Dodd-Frank نشان دهنده پیشرفت قابل توجهی در جهت این هدف است ، دشوار است ، و همچنین چیزی مانند اجماع در بین منتقدین خود در مورد آنچه قانون باید مکمل یا جایگزین آن شود ، وجود ندارد. اقتصاددانان هنوز نمی توانند یک چارچوب نظری کامل و توافق شده برای تفکر در مورد بحران نقدینگی ، در مورد نیروهایی که آنها را رسوب می دهند یا آنها را تشدید می کنند ، ارائه دهند. 1 با این وجود ، از نظر ما ، بسیاری از عناصر اصلی وجود دارند. در این مقاله ، ابتدا این عناصر را شرح می دهیم و سپس در مورد چگونگی ترکیب آنها برای هدایت قانونگذاران و تنظیم کننده ها بحث می کنیم.

علاقه ما در اینجا به بحران های نقدینگی است که باعث ایجاد رکودهای عمیق می شود ، مانند سال 1930 یا 2008. این بحران ها شرایطی است که افراد و بنگاه ها می خواهند دارایی های نقدی ، پول نقد و سایر اوراق بهادار خود را که نزدیک به پول نقد هستند ، بسازنداحساس کنید که می توان آنها را به راحتی و با قیمت قابل پیش بینی مبادله کرد. این دارایی ها نقش ویژه ای دارند زیرا در واقع برای انجام معاملات مورد استفاده قرار می گیرند. خطر افزایش یافته یا درک افزایش خطر ، باعث افزایش قابل ملاحظه ای تقاضا برای این دارایی ها می شود. این افزایش تقاضا باعث کاهش عرضه در دسترس برای انجام جریان عادی معاملات می شود و منجر به کاهش تولید و اشتغال می شود.

چه رویدادهایی از این تعریف مستثنی هستند؟سقوط بازار سهام در سال 1929 و سقوط Dot-Com 2000 دو نمونه است. این تغییرات بزرگ و ناگهانی در قیمت سهام نشان دهنده تغییر در اعتقادات در مورد بازده آینده است ، اما آنها اثرات زیادی و فوری بر موجودی های نقدی یا سایر دارایی های مایع که افراد و بنگاه ها می خواستند از آن استفاده کنند ، نسبت به حجم هزینه های خود نداشتند. مثال دیگر سقوط غیر منتظره قیمت خانه در سال 2007-08 است که منجر به کاهش فعالیت ساخت و ساز شد. ساخت و ساز مسکن یک صنعت به اندازه کافی بزرگ است که این کاهش در کاهش تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) نشان داده شده است ، اما از نظر اندازه با سایر رکودهای دوره پس از جنگ قابل مقایسه است.(البته ، اوراق بهادار تحت حمایت وام ، که به عنوان دارایی های نقدی به بازار عرضه می شوند ، نقش اساسی در بحران مالی داشتند و در زیر آن نقش مورد بحث قرار خواهد گرفت.)

حوادثی که پس از شکست Lehman Brothers در سپتامبر 2008 رخ داد، یک رکود متوسط نبود. کاهش مخارج در سه ماهه چهارم سال 2008 و سه ماهه اول 2009، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را از 3 درصد یا 4 درصد پایین تر از روند به 8 درصد یا 9 درصد پایین تر رساند، جایی که از آن زمان تاکنون باقی مانده است. مسکن تنها یک عامل مماس در این کاهش بود.

ما در اینجا استدلال خواهیم کرد که آنچه در سپتامبر 2008 رخ داد، نوعی عملیات بانکی بود. طلبکاران Lehman Brothers و سایر بانک های سرمایه گذاری اعتماد خود را نسبت به توانایی این بانک ها برای بازخرید وام های کوتاه مدت از دست دادند. یکی از جنبه های این از دست دادن اعتماد، کاهش شدید وام دهی در بازار قراردادهای بازخرید، یعنی بازار رپو بود. اعطای وام گسترده توسط فدرال رزرو تا پایان سال بحران مالی را حل کرد، اما نه قبل از اینکه کاهش در مخارج تجاری و خانوارها منجر به بدترین رکود در ایالات متحده از دهه 1930 شود.

در این مقاله، ابتدا چندین ایده تئوریک را ترسیم می‌کنیم که بر منابع بحران نقدینگی تأثیر می‌گذارند: فرار بانک‌ها، لکه‌های خورشیدی و اثرات مسری، و مشکل خطر اخلاقی ایجاد شده توسط بیمه سپرده‌ها. سپس بازار repo را توصیف می کنیم و استدلال می کنیم که این مفاهیم برای درک آن بازار نیز مفید هستند. سپس برخی از نتایج را برای اصلاحات نظارتی و نقش سیاست فدرال رزرو در مقابله با بحران‌های نقدینگی آینده می‌گیریم.

بانک اجرا می شود

یک مدل نظری ساده و پرکاربرد از عملیات بانکی توسط داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویگ (1983) ایجاد شد. این یک اقتصاد را بر حسب تولید و مصرف یک کالای واقعی توصیف می‌کند، اما برای اعمال مدل آنها در عملکرد واقعی بانکی، ارائه یک تفسیر پولی به آن مفید است. در این بخش، چارچوب آنها را ترسیم خواهیم کرد، بنابراین اصلاح شده است.

اقتصاد را به عنوان مجموعه ای از عوامل - افراد و شرکت ها - در نظر بگیرید که به صورت نقدی پرداخت می شوند و به نوبه خود باید برای کالاهایی که می خرند پول نقد بپردازند. یعنی همه طلبکاران تقاضای پرداخت نقدی دارند، بنابراین تمام معاملات مستلزم استفاده از پول نقد است. فرض کنید صورت‌حساب‌های خرید با تاخیرهای غیرقابل پیش‌بینی می‌رسند و صورت‌حساب‌ها باید دقیقاً در زمان مقرر پرداخت شوند، با جریمه‌های شدید برای تأخیر پرداخت. در یک نسخه فقط ارزی این اقتصاد، هر نماینده باید به اندازه کافی ارز داشته باشد تا بدترین امکان پرداخت را پوشش دهد. حتی اگر این بدترین سناریو به ندرت اتفاق می‌افتد، هر نماینده باید آماده شود و بخش قابل توجهی از کل ثروت هر عامل به ارزهای بدون بهره وابسته می‌شود.

در این اقتصاد ، نقش آشکاری برای بانکهای سپرده گذاری ، مؤسساتی که سپرده را می پذیرند و در عوض قول می دهند سود آن سپرده ها را بپذیرند و در هر زمان و سپرده را برای پول نقد بازپرداخت می کنند. اگر یک بانک تعداد زیادی از سپرده گذاران داشته باشد و اگر (تصادفی) تقاضا برای پول نقد آن سپرده گذاران کمتر از همبسته باشد ، بدترین پرونده پرداخت برای کل بانک به طور کلی کمتر از مبلغ بدترین موارد برای آن است. سپرده گذاران

در حقیقت ، اگر تعداد سپرده گذاران بزرگ باشد و اگر تقاضای نقدی تصادفی هر سپرده گذار مؤلفه ای خاص (غیر مرتبط با آن) داشته باشد ، بانک باید فقط چیزی مانند متوسط پرداخت برای هر سپرده گذار را در ذخیره نقدی خود نگه دارد. اگر تقاضای یک سپرده گذار برای پرداخت به طور غیرمعمول زیاد باشد ، بانک می تواند بخش بلااستفاده سپرده شخص دیگری را برای احترام به چک اعمال کند ، در واقع وام گرفتن از یک سپرده گذار برای تأمین وام به دیگری.

این بانک با اقتصادی سازی در مورد ذخایر نقدی خود ، می تواند با اطمینان بخشی از سپرده ها را در اوراق بهادار با بهره سرمایه گذاری کند. فرض کنید اکنون که این سرمایه گذاری ها صورتحساب خزانه داری یا مقاله تجاری درجه بالا است ، بنابراین ریسک کمی وجود دارد و اگر سهام خود کم باشد ، بانک می تواند به سرعت دارایی ها را به پول نقد تبدیل کند. بازده این سرمایه گذاری ها سود پرداخت شده به سپرده گذاران را تأمین می کند ، و در یک سیستم بانکی رقابتی ، تمام بازده (خالص هزینه عملیاتی بانک) از این طریق استفاده می شود. ما می توانیم چنین بانکی را به عنوان یک موسسه فکر کنیم که خطرات پرداخت را در اختیار شما قرار می دهد و باعث می شود همه مشتری های آن بهتر از آنچه که به تنهایی عمل می کنند ، فکر کنند.

این بانک قول داده است که به کلیه سپرده گذاران خود در صورت تقاضا پول نقد داشته باشد ، و در صورتی که سپرده گذاران فقط در صورت تعهدات پرداخت واقعی ، برداشت می کنند ، می تواند این قول را انجام دهد. علاوه بر این ، اگر سپرده گذاران اطمینان داشته باشند که بانک می تواند وعده خود را برآورده کند ، هیچ انگیزه ای برای برداشت بیشتر از حد لازم ندارد: وجوه در بانک در حالی که پول نقد نمی کند ، سود کسب می کند. بنابراین ، در زمان های عادی ، بانک می تواند و به قول پول نقد در صورت تقاضا خوب عمل کند.

این ترتیب ، که البته فقط بانکداری ذخیره کسری است ، با این وجود مشکل دارد. توانایی خوب کردن در وعده خود شکننده است. اگر تمام سپرده گذاران آن - یا تعداد کافی به اندازه کافی - به طور همزمان سعی کنند گزینه برداشت را اعمال کنند ، بانک در واقع پول نقدی تقریباً کافی برای ذخیره آن برداشت ها ندارد. در این حالت ، این بانک از پول نقد خارج می شود و نمی تواند قول خود را به کسانی که دیر می رسند احترام بگذارد. اگر به اندازه کافی سپرده گذاران دیگر تصمیم به برداشت خود بگیرند یا اگر چنین رویدادی صرفاً پیش بینی شده باشد ، هر سپرده گذار فردی انگیزه ای برای برداشت وجوه خود نیز دارد: هرکدام می خواهند در ابتدای خط باشند ، نه در پایان. مدل Diamond و Dybvig ماهیت اساسی این نتیجه دوم ، یک اجرای بانکی را ضبط می کند.

توجه کنید که نتیجه اجرا به همان اندازه ممکن است که نتیجه ای است که بانک به طور عادی به فعالیت خود ادامه می دهد. این که آیا یک اتفاق رخ می دهد یا خیر ، هیچ ارتباطی با سوء مدیریت بانک یا ریسک بیش از حد در سبد بانک ندارد. به سادگی دو نتیجه ممکن وجود دارد ، یکی خوب و دیگری بد ، و کدام یک از آنها تحقق می یابد به آنچه همه فکر می کنند دیگران خواهند بود بستگی دارد.

یکی از ویژگی های مهم این مثال این است که پس انداز سپرده گذاران باید در صف قرار بگیرند و به نوبه خود ارائه شوند. این بانک به هر سپرده گذار به همان اندازه که درخواست می کند تا زمانی که پول تمام شود ، به هر سپرده گذاری می دهد و کسانی که هنوز هم در صف هستند به سادگی دور می شوند. این فرض از خدمات متوالی مورد انتقاد قرار گرفته است ، و در واقع بانک امکانات دیگری دارد. یک بانک می تواند برداشت های خود را برای توزیع پیش فرض بیش از سپرده گذاران بیشتر انجام دهد ، می تواند به طور موقت از تقاضای برداشت ها متوقف شود تا دارایی های غیرقانونی نقدینگی شود و غیره. در برخی از بازارهای مالی ، چنین شیوه هایی استاندارد است. به عنوان مثال ، صندوق های پرچین به طور معمول به سرمایه گذاران نیاز دارند تا برای مدت طولانی وجوه خود را مرتکب شوند و برای برداشت نیاز به اخطار قابل توجهی دارند.

در بحث در مورد بانکهای سپرده گذاری ، این انتقادات به سادگی این واقعیت را نادیده می گیرد که یک عملکرد منحصر به فرد برای این بانک ها فراهم می کند نقدینگی است: تسهیل پرداخت نقدی با هزینه کم. بانکی که نمی تواند نقل و انتقالات نقدی را برای سپرده گذاران خود انجام دهد ، به یک وعده مهم بپردازد و آن سپرده گذاران تجارت خود را به جای دیگری می برند. فرضیه خدمات متوالی در نظریه الماس و Dybvig این واقعیت را برجسته می کند که این عملکرد اساسی یک بانک در طی یک اجرا به خطر می افتد. به نظر می رسد یک ویژگی اساسی هر نظریه بانکی است.

نتیجه گیری اصلی نظریه الماس و دیبویگ این است که در اقتصادی که در آن پول نقد برای معاملات لازم است و بانک ها به نمایندگان کمک می کنند تا با جمع آوری ریسک خود ، از نگه داشتن پول اضافی خودداری کنند ، همیشه دو نتیجه ممکن وجود دارد. در صورت نیاز به بانک ها 100 درصد ذخایر ، می توان از نتیجه نهایی جلوگیری کرد ، اما این نیاز باعث می شود بانک ها نیز اضافی شوند.

نقاط آفتاب ، مسری

شایان ذکر است که نوع تعادل چندگانه که الماس و دیبویگ برای پاسخگویی به برنامه های بانکی مشاهده شده استفاده می کنند ، می توانند در طیف گسترده ای از موقعیت های اقتصادی ظاهر شوند که ارتباط خاصی با بانکداری یا سیستم پولی ندارند. این نتیجه گیری در مقاله قابل توجه سال 1983 توسط دیوید کاس و کارل شل تأسیس شد. آنها نشان دادند كه پذیرش این اصل كه مردم به طور عقلانی عمل می كنند - به نفع خودشان - با هیچ كلی برای تعیین نتیجه اقتصادی بی نظیر كافی نیست. بانکداری ذخیره کسری یکی از نمونه های بسیاری است که اگر افراد به نوعی انتظار نتیجه خاصی را داشته باشند ، این نتیجه اتفاق می افتد ، اما اگر آنها با دیگری توافق کنند ، دیگری اتفاق می افتد. Cass و Shell از اصطلاح تعادل Sunspot استفاده کردند تا تأکید کنند که هماهنگی اعتقادات نیازی به عینی ندارد: اگر افراد کافی فکر کنند وقوع لکه های آفتاب نشان می دهد که در یک بانک خاص اجرا می شود ، این کار را انجام می دهد. و اگر چنین است ، ما کی هستیم که بگوییم لکه های آفتاب با امنیت بانکها ارتباط ندارند؟

در عین حال ، دیدن الگوهای موجود در بروز اجرای بانکی و بحران های ارز دشوار نیست ، دقیقاً همانطور که الگوهای در شیوه های شبانها و در نمونه های دیگر که آنچه می خواهید انجام دهید بستگی به آنچه فکر می کنید دیگران انجام خواهند داد بستگی دارد. دیدگاه عقل مشترک ما مبنی بر اینکه احتمال بحران های بانکی می تواند تحت تأثیر نیازهای ذخیره یا سرمایه قرار گیرد ، با تنظیم دارایی های بانکی یا وضعیت عمومی اقتصاد مبتنی بر شواهد تاریخی واقعی است. مدل Diamond-Dybvig به ما کمک نمی کند تا از این تاریخ برای طراحی سیاست های بهتر بانکی استفاده کنیم. کار کاس و شل روشن می کند که سؤالات مربوط به منشأ و تأثیر اعتقادات باید با آن روبرو شوند.

در یک سری مقالات مربوط به سال 2000 ، استفان موریس و هیون سونگ شین (2001 ، 2003) حل و فصل احتمالی این مشکل را ارائه دادند. مانند کاس و شل ، رویکرد آنها انتزاعی است ، بر موقعیت های عمومی متمرکز است که اعتقادات مردم در مورد اعتقادات دیگران نقش اساسی دارد. موریس و شین هیچ گونه مشخصاتی در مورد اهمیت عینی منابع اعتقادات خود ارائه نمی دهند ، بنابراین باورهای مبتنی بر Sunspot رد نمی شوند. عنصر جدید در مدل آنها تنوع اعتقادات است.

برای ماندن در مثال بانکی ، فرض کنید که سپرده گذاران در مورد برخی از اقدامات اساسی سلامت مالی بانک خود - کیفیت دارایی های آن ، موافق هستند ، اما هیچ یک از آنها اطلاعات دقیقی در مورد آن ندارند. همه یک سپرده گذار واحد می بیند یک سیگنال است ، اطلاعاتی که به طور ناقص با کیفیت دارایی در ارتباط است. علاوه بر این ، همه سپرده گذاران اطلاعات متفاوتی ، سیگنال های مختلف دریافت می کنند. کسانی که سیگنال های مطلوبی دریافت می کنند - سیگنال هایی که بانک جامد است - برای نگه داشتن سپرده های خود در بانک ، محتوا هستند. اما کسانی که سیگنال دریافت می کنند که این بانک لرزان است ، می خواهند وجوه خود را پس بگیرند. ارزش سیگنال قطع وجود دارد ، کسانی که از کسانی که نمی کنند ، جدا می کنند. و از آنجا که سیگنال ها با کیفیت دارایی در ارتباط هستند ، وقتی کیفیت دارایی در واقع کم است ، افراد بیشتری در حال دریافت سیگنال های نامطلوب هستند. از این رو ، یک نقطه مهم تعریف شده در وضعیت بانک وجود دارد.

کیفیت دارایی در مثال ما مانند چیزی محکم و عینی به نظر می رسد ، چیزی اساسی است. استدلال نظری نیازی به این امر ندارد ، با این حال: این اجازه می دهد تا هر چیزی که سپرده گذاران فکر می کنند مهم باشد. اما در هر صورت ، مدل موریس و شین چارچوبی را برای تفسیر شواهد تاریخی در مورد موقعیت هایی که در گذشته با شکست های بانکی در ارتباط بوده است ، فراهم می کند.

یکی از ویژگی های بارز این تاریخ ها این است که بانک ها و بحران های مالی به طور کلی - در دسته ها به وجود می آیند ، گویی که آنها مسری هستند. یکی از منابع مسری ، که اغلب در بحران سال 2008 تأکید می شود ، این است که بانک ها به یکدیگر قرض می دهند: اگر کسی شکست بخورد ، طلبکاران آن می توانند مستقیماً مجروح شوند. اما اداره های بانکی می توانند و اغلب ، در جایی که چنین اتصالات مستقیم عوامل جزئی هستند ، گسترش می یابد. به نظر می رسد کافی است که سپرده گذاران در همه بانکها فکر کنند که به معنای موریس و شین ، در پریشانی سایر بانک ها سیگنال مفیدی وجود دارد.

منابع آنها هر چه باشد ، این اثرات مسری دقیقاً همان چیزی است که در مورد خرابی های بانکی سیستمی است. هر بانک ، مهم نیست که چقدر بزرگ و محترم باشد ، می تواند تقریباً بدون موج دار از کار خارج شود. هرکسی که در یک شهر آمریکایی زندگی می کند می تواند بانکهای مرکز شهر را که با آن بزرگ شده است ، در جنبش ادغام دهه 1990 ناپدید کند. چه کسی آنها را از دست می دهد؟در واقع ، چه کسی برادران لمان را از دست می دهد ، برای نسل ها یکی از معتبرترین موسسات مالی در جهان؟دارایی های ارزشمند آن ، چه سرمایه فیزیکی و چه سرمایه انسانی ، به سرعت توسط بانکهای زنده مانده و بدون از دست دادن خدمات قابل توجه جذب می شدند. این اثر سیگنال عدم موفقیت لمان بود ، خواه سیگنالی در مورد موقعیت های بانک های خصوصی و چه در مورد تمایل فدرال رزرو برای وام دادن به بانک های مشکل دار ، که باعث عجله به نقدینگی و ایمنی در پی آن شد.

بیمه سپرده

مدل Diamond-Dybvig و جانشینان آن نیز پیامدهایی برای سیاست های دولت دارند که در برنامه های بانکی و وحشت انجام می شود. در تمام این مدل ها ، یک سیستم بیمه سپرده به طور کامل انگیزه اجرای آن را از بین می برد. با اطمینان از سپرده گذاران مبنی بر اینکه در صورت اجرای سپرده های آنها به سرعت ترمیم می شود و در دسترس آنها قرار می گیرد ، احتمال نتیجه را به طور کلی از بین می برد. آیا این یک امکان عملی است؟این یک سوال باز است. اما موسسه بیمه سپرده در ایالات متحده در سال 1933 با 75 سال بدون اجرای جدی بانکی دنبال شد و مطمئناً این واقعیت باید دلگرم کننده باشد.

با این حال بیمه سپرده مشکل خاص خود را به ارمغان می آورد. مدلهایی که تاکنون در مورد آنها بحث کرده ایم ، تئوری هایی در مورد رفتار سپرده گذاران بانکی ، در مورد آنچه آنها اعتقاد دارند و چه کاری انجام می دهند. بانک های این مدل ها اتوماتیک هستند. این توضیحات برای بیان نکته اصلی الماس و Dybvig کافی بود ، که هر بانک ذخیره کسری حتی اگر به صورت محافظه کارانه مدیریت شود ، در برابر اجرا آسیب پذیر است. در واقع ، این نکته آنها را تقویت می کند تا نشان دهد که یک اجرای ممکن است حتی اگر بانک فقط در دارایی های بسیار ایمن سرمایه گذاری کند. اما موضوعات دیگر شامل این واقعیت است که بانکداران نیز انتخاب می کنند.

در جهان که تاکنون توضیح داده ایم ، بانک ها در صورتحساب خزانه داری و مقاله تجاری درجه بالا ، دارایی های کوتاه مدت با خطر کم و یا بدون خطر پیش فرض سرمایه گذاری کرده اند. در این جهان ، یک بانک یک اجرای را تجربه می کند زیرا در نقدی طاق کوتاه است: غیرقانونی است ، نه ورشکسته. اما نمونه کارها اوراق بهادار که یک بانک در اختیار دارد ، با تجارت معمول بین ریسک و بازگشت ، موضوع انتخابی است. بیمه سپرده انگیزه های بانک را هنگام انتخاب این انتخاب تغییر می دهد و امکان ورشکستگی را معرفی می کند.

جان کرکن و نیل والاس اثرات تشویقی بیمه سپرده را در مقاله 1978 که اهمیت آن را از دست نداده است ، تجزیه و تحلیل کردند. بیمه سپرده به دولت متعهد می شود كه در صورت قمار دارایی كه به طرز بدی معلوم می شود ، به سپرده گذاران بپردازد. یک بانک بیمه شده که سرمایه گذاری های خطرناک را به خود اختصاص می دهد می تواند بازده بالاتری کسب کند و این بازده اضافی را می توان بدون عبور از ریسک اضافه شده به سپرده گذاران و سهامداران منتقل کرد. این بانک نیازی به ترس از دست دادن مشتری با نگه داشتن یک سبد خطرناک ندارد. در واقع ، با ارائه علاقه بالاتری نسبت به رقبای محتاط تر ، می تواند مشتری را به دست آورد. در واقع ، بیمه سپرده یک انتقال پول نقد مشروط از عموم به طلبکاران ، سپرده گذاران و صاحبان بانک ها است و بانک ها را ترغیب به نگه داشتن اوراق بهادار دارایی های خطرناک تر می کند.

بخش هایی از قانون Dodd-Frank از تمایل به محافظت از سپرده گذاران در برابر بانکداران بی پروا یا احمقانه انگیزه می گیرند. این مطمئناً یک نگرانی مشروع است ، اما با توجه به تجزیه و تحلیل Kareken و Wallace ارتباط ندارد. نکته آنها ، و اساسی است ، این است که صندوق های عمومی به بانک ها و سپرده گذاران آنها متعهد هستند و تمایل مشترک آنها برای ریسک پذیری را تغییر می دهند. نحوه تقسیم مازاد یک موضوع ثانویه برای این نکته است. تنظیم اوراق بهادار بانکهای بیمه شده تنها راه مؤثر برای مقابله با این مشکل است.

اما مقررات طراحی شده برای جلوگیری از انتخاب سپرده گذاران ، بانک هایی که دارای پرتفوی خطرناک هستند ، گزینه هایی را که برخی از آنها ترجیح می دهند ، بدون ارائه موارد جدید ، از بین می برد. برخی از سپرده گذاران برای بازگرداندن این گزینه ها به دنبال مسیرهای جایگزین خواهند بود و مؤسسات مالی از ارائه آنها در موارد جدید به دست می آورند. این فقط یک امکان نظری نیست. از دهه 1970 ، با افزایش نرخ بهره بازار در پاسخ به نرخ تورم بالا ، سپرده گذاران شروع به انتقال وجوه خود را از بانکهای بازرگانی تنظیم شده و بیمه شده که هزینه کمی یا بدون آن پرداخت کرده اند و به صندوق های متقابل بازار و سایر دارایی های نقدینگی پرداخت می کنند. حتی پس از فروکش کردن تورم ، سپرده گذاران با بازده بالاتر این اشکال جایگزین نقدینگی ارائه شده ایجاد شدند. در سال 1965 ، سپرده های تقاضا در بانک های تجاری 18 درصد از تولید ناخالص داخلی بود. تا سال 2005 ، این نسبت به 5 درصد از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته بود-در مورد همان ارز دستی به دست.

بازار repo

از آنجا که سپرده ها از بانک های تجاری خارج می شوند ، بانک های سرمایه گذاری و صندوق های بازار پول به طور فزاینده ای جایگزین های نزدیک برای خدمات ارائه شده بانک های تجاری ارائه می دهند. آنها مانند بانکهایی که آنها جایگزین کردند ، در ازای وعده های بازپرداخت با بهره ، پول نقد را پذیرفتند و این گزینه را ترک کردند که چه موقع و چقدر می توان به وام دهنده برداشت کرد. شکل دقیق قراردادهای درگیر در تنوع بسیار زیادی به وجود آمد. به منظور حمایت از این فعالیت ها ، موسسات مالی اوراق بهادار جدید و تمهیدات جدیدی را برای تجارت آنها ایجاد کردند ، ترتیباتی که به آنها امکان می دهد به طور جمعی حجم معاملات بزرگتر را با دارایی های کوچکتر و کوچکتر از پول نقد واقعی پاک کنند. در آگوست سال 2008 ، کل سیستم بانکی در حالی که معاملات 2،996 تریلیون دلار در روز را پاک می کرد ، حدود 50 میلیارد دلار ذخایر نقدی واقعی در اختیار داشت. 2 با این حال ، هر یک از این معاملات شامل یک قول غیرقابل انکار برای پرداخت پول سخت به کسی است که هر زمان که می خواست آن را بپردازد. اگر تا به حال یک سیستم "قابل اجرا" بود ، این همان بود. اجرای کجا اتفاق افتاد؟

در طول بحران مالی 200R8 هیچ مشکلی در بانک های تجاری وجود نداشت. بیمه سپرده از طریق شرکت بیمه سپرده فدرال (FDIC) در از بین بردن انگیزه سپرده گذاران برای برداشت وجوه مؤثر بود. در واقع ، همانطور که در زیر خواهیم دید ، سپرده های تقاضا در بانک های تجاری در طول بحران به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. با این حال ، دو بار در بانک های سرمایه گذاری وجود داشت. اجرای Bear Steas در ماه مارس با خرید خود توسط JPMorgan Chase به پایان رسید و اجرای برادران لمان در ماه سپتامبر با ورشکستگی خود به پایان رسید. علاوه بر این ، پس از فروپاشی لمان ، بودجه متقابل بازار پول در بازار پول وجود داشت ، فقط هنگامی که خزانه داری برای تأمین بیمه سپرده برای آن موسسات متوقف شد ، متوقف شد.

البته به دلایلی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ، این وقایع همچنین ترس از آلودگی برای همه مؤسسات مالی را افزایش داده و تمایل آنها به انجام معاملات مختلف را تغییر می دهد. گری گورتون به این وقایع ، به طور مناسب ، به عنوان "اجرای بر روی repo" اشاره می کند. چگونه کار کرد؟

از نظر اقتصادی ، توافق نامه خرید مجدد (repo) یک وام اوراق بهادار است. 3 وام دهنده پول را به معامله می آورد ، در حالی که وام گیرنده یک لایحه T یا امنیت دیگری را تأمین می کند که به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار می گیرد. وام ها کوتاه مدت هستند ، اغلب یک روز.

وام دهندگان بزرگ در بازار repo شامل صندوق های متقابل بازار پول و صندوق های تامینی است. بازار repo برای این موسسات بزرگ همان عملکردی را که بانکهای تجاری برای سپرده گذاران کوچکتر انجام می دهند ، انجام می دهد. در واقع ، این امکان را به آنها می دهد تا پول نقد خود را جمع کنند ، و به طور جمعی از سهام دارایی های غیر ذینفع خود استفاده می کنند. برای وام دهندگان ، بازار repo جذاب است زیرا وام ها بسیار کوتاه مدت هستند ، بنابراین راهی برای کسب بازده - البته متوسط - در ذخایر نقدی است که در غیر این صورت بیکار خواهد بود. در مواقع عادی ، هر وام دهنده می تواند با کاهش وام های قبلی ، پول نقد را پس بگیرد. بنگاه هایی که نقدینگی را نمی خواهند در بازار repo وام نمی دهند ، زیرا بازده بالاتر در جای دیگر در دسترس است.

منظور از اجرای در بازار repo چیست؟شوکی را در نظر بگیرید که عدم اطمینان در مورد صداقت مؤسسات مالی را افزایش می دهد. وام دهندگان بالقوه تصمیم می گیرند بیشتر از پول نقد خود را ذخیره کنند ، و پیش بینی می کنند برداشت های احتمالی توسط مشتریان خود را پیش بینی کند. در نتیجه ، وام گیرندگان بالقوه ، بدست آوردن بودجه را دشوار می کنند. پیش فرض های واقعی در این بازار نادر است ، اما وام گیرندگان که امیدوار بودند توافق نامه های قدیمی را بپردازند ، ممکن است مجبور شوند اوراق بهادار را با توجه به قیمت های فروش آتش سوزی به فروش برسانند تا در جای دیگر پول نقد بدست آورند.

نقش وثیقه در بازار repo مشابه نقش بیمه سپرده در بانک های تجاری است. در حساب هزینه و فایده ای که موریس و شین تصور می کنند که سپرده گذاران از هنگام تصمیم گیری در مورد برداشت احتیاط ، از آنها استفاده می کنند ، وثیقه خوب انگیزه ای را برای ادامه وام های کوتاه مدت افزایش می دهد و از این رو احتمال موفقیت موفقیت آمیز را کاهش می دهد.

اما در حالی که وثیقه احتمال اجرای موفقیت آمیز را کاهش می دهد ، اما آن را از بین نمی برد. مانند سایر اشکال بانکداری ذخیره کسری ، بازار repo مؤسسه ای برای جمع آوری ذخایر نقدی است. شرکت کنندگان می توانند پول خود را از استخر جمعی برداشت کنند و در برخی شرایط ، بسیاری همزمان به استفاده از این گزینه تصمیم می گیرند.

برای درک اهمیت بازار repo ، می توانیم اندازه آن را نسبت به سایر مصالح بررسی کنیم. در پایان سال 2007 ، 774 میلیارد دلار به عنوان ارز در خارج از بانک ها ، 511 میلیارد دلار سپرده خصوصی ، تقاضای داخلی و 3. 033 تریلیون دلار صندوق های متقابل بازار پول نگهداری می شد. همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است ، تمام این ارقام طی سال بعد افزایش یافته است. در سال 2008 ، برخلاف سال 1930 ، سپرده های تقاضا دارایی ایمن بودند. صندوق های متقابل بازار پول ، که بسیار بزرگتر از سپرده های تقاضا هستند ، تقریباً به همان اندازه افزایش یافته است.

التداول المالي...
ما را در سایت التداول المالي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیروس ابراهیم‌زاده بازدید : 52 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 21:52